کد مطلب:122433 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

پاسخ امام حسن به عقبة بن ابوسفیان
اما تو ای عقبة بن ابوسفیان! نه خردمند و صاحب رأی هستی كه جوابت گویم و نه عاقلی تا مجرمت شناسم و عقابت كنم و نه در تو خیری است كه كسی به آن امیدوار شود. اگر هم علی را فحش می دهی بر تو ایرادی نیست زیرا تو در چشم من مانند كنیزی هستی كه شأن غلام علی را هم نداری. من نه جوابت را می دهم و نه با تو جدل می كنم. خداوند عزیز و جلیل در كمین تو و پدر و مادرت هست. تو نتیجه ی پدران و اجداد خودت هستی كه خداوند آنها را در قرآن نام برده: «عاملة ناصیة تصلی نارا حامیة تسقی من عین حامیة...» [1] اما تهدید تو به اینكه مرا بكشی، اگر این شجاعت را داری چرا آن مرد لحیانی را كه در رختخواب همسرت دیدی نكشتی؟ او به فرج همسرت غلبه كرد و در فرزند تو شریك شده تا آنكه سرانجام به جهت فراش بودن آن فرزند را به تو منسوب كردند در حالی كه از آن تو نبود. [2] .

سزاوارتر آن است كه به كار خود مشغول شوی و انتقام خود را از او بگیری نه اینكه مرا به قتل تهدید كنی! من تو را ملامت نمی كنم كه به علی بد می گویی زیرا علی، برادر تو حنظله را در میدان جنگ كشته و او و عمویش حمزه مشتركا جد تو عتبه را كشته اند و خداوند آنها را به آتش جهنم انداخته و عذاب دردناك را به آنها چشانیده. علی به دستور پیامبر عموی تو را تبعید كرد.



[ صفحه 135]



اما آرزوی خلافت؛ به خدا قسم من در آرزوی آن نیستم. همانا برای پذیرفتن آن به من التماس می كردند. تو نظیر برادر و خلیفه پدرت هم نیستی، زیرا برادرت بسیار گنهكار و در ریختن خون مسلمانان بسیار حریص بود و در تصاحب منصبی كه لایق آن نبود آزمندانه می كوشید؛ به مردم خدعه و مكر می كرد و سرانجام خداوند به او مكر كرد و همانا او بهترین مكركنندگان است.

و اما گفتی كه علی شرورترین قریش بود. به خدا سوگند علی (ع) حتی یك نفر ضعیف و ناتوان را و یك مظلوم را به ناحق نكشت.


[1] كتاب عايشه، ص 6 - 3.

[2] نصر بن حجاج اين ماجرا را چنين بيان كرده:



سئلت عتبة هيأته عرسه

بصداقة الهذلي من الحيانا



القاه معها في الفراش فلم يكن

فحلا و امسك خشية النوان



لا تعتبن يا عتب نفسك حبها

ان النساء حبائل الشيطان



بحار، ج 44، ص 82.